-هل تعني آية التطهير (إنَّما يُريدُ اللّه ليُذهبَ عنكُم الرِّجسَ أهلَ البَيت وَيُطهِّركُم تَطهيراً) أنّ الزهراء (عليها السلام)طاهرة من كلّ خبث حتّي من الدماء الثلاثة؟
(0)
-آيـا آيـه تطهير شامل امامان شيعه (ع ) مي شود ؟ به چه دليل ؟ تعداد اهل بيت پيامبر(ص ) چند نفر هستند ؟(0)
-منظور از تطهير در آيه معروف تطهير چيست ؟(0)
-مراد از اهل بيت پيامبر (ص ) در آيه تطهير چه كساني مي باشد ؟ آيا حضرت علي (ع ) وفاطمه (س ) و همسران پيامبر (ص ) را شامل مي شود ؟(0)
-: نشكر لكم خدماتكم الجليلة من أجل الاسلام وتوضيح الرؤية الصحيحة لمذهب أهل البيت عليهم السلام وازالة اللبس والغبار عنه ولي سؤال ارج الاجابة عليه بشكل مستفيض مع اعلامي بالمصادر التي يمكن الرجوع اليها لما له من أهمية شديدة .
أجمع معظم علماء المسلمين المعتد برايهم علي أن آية التطير قد نزلت في الخمسة المطهرين رسول الله وعلي والزهراء والحسنين صلوات الله عليهم والسؤال هل هناك أدلة عقلية ونقلية تفيد بان باقي الأئمة من أبناء الحسين عليه السلام من مصاديق هذه الآية؟ وما معني الارادة في الايةهل هي تشريعية أم تكوينية؟ وجزاكم الله كل خير .(0)
-لي سؤال ارج الاجابة عليه بشكل مستفيض مع اعلامي بالمصادر التي يمكن الرجوع اليها لما له من أهمية شديدة .
أجمع معظم علماء المسلمين المعتد برايهم علي أن آية التطير قد نزلت في الخمسة المطهرين رسول الله وعلي والزهراء والحسنين صلوات الله عليهم والسؤال هل هناك أدلة عقلية ونقلية تفيد بان باقي الأئمة من أبناء الحسين عليه السلام من مصاديق هذه الآية؟ وما معني الارادة في الاية هل هي تشريعية أم تكوينية؟ وجزاكم الله كل خير .(0)
-اگر ممكن است كتابي كه در آن احاديث قدسي با ترجمه فارسي چاپ شده است، معرفي نماييد.

(0)
-حديثي از پيامبر (ص) وارد شده است كه شهيد هفت خصلت دارد. آن ها چيست؟

(0)
-چگونه مي توان به مرتبه اخلاص كامل رسيد؟
(0)
-چگونه مي توان در همه كارها با خلوص نيت عمل كرد(0)
-هل تعني آية التطهير (إنَّما يُريدُ اللّه ليُذهبَ عنكُم الرِّجسَ أهلَ البَيت وَيُطهِّركُم تَطهيراً) أنّ الزهراء (عليها السلام)طاهرة من كلّ خبث حتّي من الدماء الثلاثة؟
(0)
-آيـا آيـه تطهير شامل امامان شيعه (ع ) مي شود ؟ به چه دليل ؟ تعداد اهل بيت پيامبر(ص ) چند نفر هستند ؟(0)
-منظور از تطهير در آيه معروف تطهير چيست ؟(0)
-مراد از اهل بيت پيامبر (ص ) در آيه تطهير چه كساني مي باشد ؟ آيا حضرت علي (ع ) وفاطمه (س ) و همسران پيامبر (ص ) را شامل مي شود ؟(0)
-: نشكر لكم خدماتكم الجليلة من أجل الاسلام وتوضيح الرؤية الصحيحة لمذهب أهل البيت عليهم السلام وازالة اللبس والغبار عنه ولي سؤال ارج الاجابة عليه بشكل مستفيض مع اعلامي بالمصادر التي يمكن الرجوع اليها لما له من أهمية شديدة .
أجمع معظم علماء المسلمين المعتد برايهم علي أن آية التطير قد نزلت في الخمسة المطهرين رسول الله وعلي والزهراء والحسنين صلوات الله عليهم والسؤال هل هناك أدلة عقلية ونقلية تفيد بان باقي الأئمة من أبناء الحسين عليه السلام من مصاديق هذه الآية؟ وما معني الارادة في الايةهل هي تشريعية أم تكوينية؟ وجزاكم الله كل خير .(0)
-لي سؤال ارج الاجابة عليه بشكل مستفيض مع اعلامي بالمصادر التي يمكن الرجوع اليها لما له من أهمية شديدة .
أجمع معظم علماء المسلمين المعتد برايهم علي أن آية التطير قد نزلت في الخمسة المطهرين رسول الله وعلي والزهراء والحسنين صلوات الله عليهم والسؤال هل هناك أدلة عقلية ونقلية تفيد بان باقي الأئمة من أبناء الحسين عليه السلام من مصاديق هذه الآية؟ وما معني الارادة في الاية هل هي تشريعية أم تكوينية؟ وجزاكم الله كل خير .(0)
-اگر ممكن است كتابي كه در آن احاديث قدسي با ترجمه فارسي چاپ شده است، معرفي نماييد.

(0)
-حديثي از پيامبر (ص) وارد شده است كه شهيد هفت خصلت دارد. آن ها چيست؟

(0)
-چگونه مي توان به مرتبه اخلاص كامل رسيد؟
(0)
-چگونه مي توان در همه كارها با خلوص نيت عمل كرد(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42903 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:52

حديث منزلت و مفاد آن در مورد جانشيني پيامبر چيست؟
كاروان بازرگاني كه از طرف شام وارد خاك حجاز گرديد پيامبر را از آمادگي سربازان روم براي يورش به مدينه آگاه ساخت. پيشگيري از وقوع حادثه بهتر از مقابله با آن است. از طرف پيامبر، بسيح عمومي در مدينه وحومه آن اعلام گرديد، وسي هزار شمشير زن در سخت ترين لحظات كه هواي مدينه بشدت گرم شده و فصل رسيدن ميوه ها و برچيدن خرمنها بود، آمادگي خود را براي شركت در اين جهاد بزرگ اعلام كرده ودر اردوگاه اسلام گرد آمدند.
خبرگزاراني به پيامبر گزارش دادند كه منافقان مدينه تصميم دارند در غياب وي در مدينه دست به كودتا بزنند و گروهي را كشته و عدَه اي را ناراحت سازند . پيامبر گرامي(ص) براي پيشگيري از هر نوع حادثة احتمالي ، علي(ع) را جاي خود نصب كرد و دستور داد در مدينه بماند و تا بازگشت پيامبر مراقب اوضاع با شد و به امور ديني و دنيوي مردم رسيدگي كند.
وقتي منافقان از اقامت علي(ع) در مدينه آگاه شدند، و ديدند كه نقشة آنان نقش بر آب شده است، به فكر چاره افتادند و خواستند كه كاري كنند كه امام را از مدينه حركت دهند. لذا شايع كردند كه روابط علي(ع) با پيامبر(ص) به تيرگي گراييده و وي مورد بي مهري پيامبر قرار گرفته است، و گواه اين امر نيز آن است كه پيامبر(ص) به علي(ع) اجازه نداده در اين جهاد اسلامي شركت كند!
انتشار چنين شايعهاي در محيط مدينه در حقَ علي(ع) كه از روز تولد تا آن لحظه در پوشش مهر و مودت پيامبر(ص) پرورش يافته بود، ماية ناراحتي شديد علي(ع) و دوستان وي بود. از اين روي،براي تكذيب گفتار آنان، خود را به پيامبر كه چند ميلي بيشتر از مدينه دور نشده بود رسانيد، و پيامبر را از جريان آگاه ساخت. در اين لحظه پيامبر(ص) با ابراز عواطف بي پايان نسبت به امام، مقام و موقعيت آن حضرت را نسبت به خود با جملة تاريخي زير بيان كرد:
«اَما تَرضي أَن تَكون مِنَي بِمَنزله هارون مِن موسي، إِلاّ أنه لا نَبيّ بعدي، اِنه لايَنبغي أَن أذهب إِلا و أَنت خليفتي».
[يعني، آيا راضي نميشوي كه نسبت به من به سان هارون به موسي باشي، جز اينكه پس از من پيامبري نيست؟ هرگز شايسته نيست كه من بروم ( ديده از جهان بربندم) مگر اينكه تو خليفه و نمايندة من باشي.]
اين حديث ، كه در اصطلاح محدثان اسلامي به آن حديث «منزلت» ميگويند، از احاديث متواتر و قطعي ميباشد.
مرحوم محدَث بحراني در كتاب «غاية المرام» نام كساني را كه اين حديث را در كتابهاي خود نقل كردهاند آورده و با بررسي دقيق نشان داده است كه محدَثان اسلامي اين حديث را به صد و هفتاد طريق، كه صد طريق آن به دانشمندان و محدَثان اهل تسنن منتهي ميگردد ، نقل كردهاند . ( غاية المرام/107-152.)
مرحوم شرف الدين عاملي نيز در كتاب «المراجعات»، اسناد اين حديث را از كتابهاي محدَثان اهل سنت نقل كرده است و نشان داده است كه اين حديث در ده كتاب حديثي و رجالي آنان نقل شده است . (المراجعات/131-132.)
درصحَت اين حديث كافي است كه صحيح نويسان جهان اهل تسنن، «بخاري» و «مسلم»، اين حديث را در صحيحهاي خود آوردهاند . (صحيح بخاري 3/58 ؛ صحيح مسلم2/323) در استواري اين حديث نيز كافي است كه بدانيم «سعد و قاص» دشمن حضرت امير، آن را يكي از سه نقطة درخشان در زندگاني علي(ع) خوانده است.
هنگامي كه معاويه برا ي اخذ بيعت از مردم براي فرزند خويش «يزيد» وارد مكه گرديد در «الندوة» انجمني تشكيل داد كه در آن شخصيتهايي از صحابة پيامبر گرد آمده بودند. وي سخن خود را با بدگويي دربارة علي(ع) آغاز نمود و انتظار داشت كه سعد نيز با او در اين كار همگام گردد. ولي سعد رو به معاويه كرد و گفت: من هر موقع سه نقطة درخشان از زندگاني علي را ياد ميكنم از صميم دل ميگويم كه اي كاش اين سه فضيلت از آن من بود واين سه فضيلت عبارتند از:
1. روزي كه پيامبر(ص) به علي(ع) گفت: تو نسبت به من به سان هاروني نسبت به موسي هستي، جز اينكه پس از من پيامبري نيست.
2. دريكي از روزهاي جنگ خيبر گفت: فردا پرچم را به دست كسي ميدهم كه خدا و رسول او وي را دوست ميدارد ، او فاتح خيبر است و پا به فرار نميگذارد (و سپس پرچم را به دست علي(ع) داد).
3. روز مباهله با مسيحيان «نجران»، پيامبر(ص)، علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) را دور خود گرد آورد و گفت: پروردگارا! اينان اهل بيت من هستند. (صحيح مسلم 7/120.)
بنابراين اين در صدور اين سخن از پيامبر گرامي(ص) نبايد هيچ شك و ترديدي به خود راه دهيم؛ بلكه بايد گامي به پيش بگذاريم و در دلالت و مفهوم و هدف حديث قدري بينديشيم.
در درجة نخست، بايد در جملة « إلَا أنه لانبَي بعدي»، كه در اصطلاح به آن « جملة استشنائي » ميگويند، دقت كنيم. معمولا هر كجا موقعيت كسي را به كسي تشبيه كنند و بگويند اين دو نفر از نظر مقام مثل هم هستند، اهل زبان از اين جمله جز اين نميفهمند كه اين دو نفر از نظر شئون و مناصب اجتماعي باهم مساوي هستند، و اگر پس از چنين تشبيه و تنزيل، مقامي را استثنا كنند، آن نيز شاهد ديگر ميشود كه اين دو نفر جز در آن مقامي كه در آن سخن گوينده استثا شده، از هر نظر همتاي يكديگرند.
در اين حديث نيز، پيامبر موقعيت علي(ع) را نسبت به خود به سان موقعيت هارون نسبت به موسي خوانده و از ميان مناصب هارون، فقط يك منصب را استثنا كرده است، و آن اينكه هارون بود ولي پس از پيامبر اسلام(ص)، به حكم «و خاتم النبيين»، پيامبري نخواهد آمد. و علي(ع) به مقام نبوت نخواهد رسيد.
اكنون بايد ديد مناصب و مقامات هارون به حكم قرآن چه بوده كه علي(ع) همة آنها را (جز نبوت كه خود پيامبر در ذيل حديث آن را استثنا كرده ) دارا بوده است.
وقتي به قرآن مراجعه ميكنيم ميبينيم كه موسي براي هارون مناصب زير را از خداوند خواسته و خداوند نيز در خواستهاي موسي را پذيرفته و همه را به هارون داده است:
1ـ مقام وزارت : موسي بن عمران از خداوند خواست كه هارون را وزير او قرار دهد:
«وَاجْعَل لي وَزيراٌ مِن اَهلي هارون أَخي» طه/ 29 [پروردگارا ! از اهل بيت من هارون برادرم را براي من وزير معيًن بفرما.]
2ـ تقويت و تأييد: موسي از خدا خواست كه او را به وسيلة برادر خود هارون تأييد و تقويت نمايد:
«أُشدد به أَزري» طه/31 [مرا به وسيلة او نيرومند ساز.]
3ـ مقام رسالت: موسي بن عمران از خدا خواست كه او را در امر رسالت شريك وي سازد.
«و أَشركه فِي اَمري» طه/32 ]او را در امر رسالت شريك من قرار بده[.
قرآن مجيد خاطر نشان ميسازد كه خداوند به تمام درخواستهاي موسي پاسخ مثبت گفته و همة اين مقامات را به هارون عطا نمود: «وَ قَد أُوتيت سُؤلَك يا موسي» مريم/53 [اي موسي، همانا همة درخواستهاي تو پذيرفته شد].
علاوه بر اين، موسي در ايام غيبت خود هارون را خليفه و جانشين خود در ميان بني اسرائيل قرار داد و فرمود: «و قال موسي لِأخيه هارون اخْلُفني في قومي» احزاب/142 [موسي به هارون گفت: تو جانشين من در ميان قوم باش.] و در آيه ديگر با صراحت هر چه كاملتر به وزارت هارون تصريح مي‎كند و مي‎فرمايد: «وجعلنا معه اخاه هارون وزيرا» فرقان/35 [هارون برادر موسي را وزير وي قرار داديم.]
از مراجعه به آيات ياد شده مقامات و مناصب هارون كاملاً بهدست ميآيد و به حكم حديث منزلت تمام اين مناصب ومقامات (جز مقام نبوت) بايد براي علي(ع) ثابت باشد.
در اين صورت امام، وزير و يار وخليفة رسول خدا در ميان مردم بوده و بايد در غياب پيامبر رهبري مردم را به عهده بگيرد.

: آية الله جعفر سبحاني
رهبري امّت

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.